نوشته اصلی توسط
Marjan22
پدرمم چشم دیدنمو نداره دلیل رفتارشونم اینه که من رفتارم مثل دختر بزرگشون نیست مثل اون صبور نیستم و زودرنجم هروقت ازشون دلخور بشم بهشون میگم یا بعضی وقتا باهاشون قهر میکنم از بی منطقیشون عصبی ام خیلی ناراحت میشم وقتی میبینم بابام که وضع مالیش اینقدر خوبه ماشین ده سال پیش زیر پاشه که به زور دوتا خیابون راه میره ولی به عموم پول میده که بره ماشین باکلاس بخره یا مامانم با بچه های برادرش اینقدر صمیمی رفتار میکنه ولی من که بچه ی خودشم رو محل نمیذاره چون به قول خودش بی ادبم.خواهر بزرگم جلو خودشون چیزی نمیگه ولی بارها پشت سرشون اومده پیشم گریه کرده گفته مامان یا بابام اینجاها برام کوتاهی کردن دلم نمیخواد ببینمشون دیگه اما فرداش میره پیش مامانم میشینه میگه خیلی دوستت دارم مامان خوبم
خلاصه من کارم به جایی رسیده که امشب میخوام خودکشی کنم شب بخیر برام فاتحه بخونین☺